- پر بیم
- سخت ترسان بیمناک هراسان
معنی پر بیم - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
بیمناک، هراسان
سخت بیمناک، پرهول وهراس، ترسان
پر آزرم پر حیا
پر از زخم پر قرحه پر جراحت
خشمناک خشمگین غضبناک، پر توپ و تشر پرپر خاش. یا پر خشم بودن، خشمگین بودن غضبناک بودن
پر غم، پر اندوه
پر نصیب پر بهره. پر بهر کردن پر نصیب کردن پر بهره کردن بهره مند کردن
پر آسیب پر پتیار پر آستانک
بسیار برگ وریق، بسیار رخت و کالا
درختی که بار بسیار دارد پر میوه پر ثمر مقابل کم بار، که شار و غش بسیار دارد (زر و سیم و غیره)
چیزی که پر از باد است دمیده متورم نفخ کرده توپ پر باد، متکبر مغرور پر ادعا: کله پرباد، پر از خودستایی
فراوانی آب
پرثمر، غنی
پر از گیاه گیاه ناک پر نبات
پر حسد پر حقد
گرانمایه، ثمین
که شیر بسیار دهد: گوسفند پر شیر
برنگ شیر سفید
مه فرشته
درهم پریشان، پرشکن پر پیچ پرتاب پرناز
بیکار و ناچیز و از کار افتاده: (مور که پریافت نه پر کم بود پر زدنش ز آن سوی عالم بود) (امیر خسرو)
اندوهگین اندوه گسار پر غصه
نوعی عنصر فلزی درخشان و کمیاب
هراسان گشتن بیمناک شدن ترسان شدن
((پِ))
فرهنگ فارسی معین
علامتی به این شکل «» در ریاضیات که بر بالای سمت راست یک حرف قرار می گیرد به معنی، نخستین مشتق یک تابع، نخستین نقطه یا مقداری که از جهت هایی مشابه نقطه یا مقدار مورد نظر است